loading...

جهرمی

بازدید : 259
جمعه 29 آبان 1399 زمان : 1:36

توی یه کانال پیامی‌دیدم در مورد کمبود ذخیرۀ خون و تصمیم گرفتم حداقل به اندازۀ ۴قطره خون هم که شده مفید باشم. دیروز تا کارامو انجام دادم ظهر شد و تا رسیدم پایگاه، ساعت یک و خورده‌ای بود. یه آقا که مسئول همون بخش بود بهم گفت الآن دیگه خون نمی‌گیریم فردا اوّل صبح ساعت ۷:۳۰ وَلم صبحونه بخور و بیا. گفتم باشه و در دل خندیدم و گفتم هوووووو کی حال داره اوّل صبح بیاد ساعت ۹ و ۱۰ می‌رسم خدمتت

گردشگری کهگیلویه و بویراحمد به کمک "مناطق نفت‌خیز جنوب" توسعه می‌یابد
برچسب ها
بازدید : 271
جمعه 29 آبان 1399 زمان : 1:36

خیلی وقتا خدا لطف می‌کنه و اشتباهات کوچیک ما رو نادیده می‌گیره و عواقبی هم ندارن. البته منظورم از اشتباه صرفا گناه نیست و فکرش رو بکن یه بازگذاشتنِ قفل گردنِ موتور برای خرید ۳۰ثانیه‌ای از مغازه هم می‌تونه تبدیل بشه به یه اشتباه و اگه خدایی نکرده به سرقت بره قطعا احساس ندامت و پشیمونیِ زیادی به سراغِ آدم میاد.

گردشگری کهگیلویه و بویراحمد به کمک "مناطق نفت‌خیز جنوب" توسعه می‌یابد
بازدید : 219
چهارشنبه 27 آبان 1399 زمان : 14:37

توی زبان‌های مختلف برنامه‌نویسی یه حلقه هست بنام while، کاربردش هم به اینصورته که تا زمانی که یک شرط برقرار باشه، یک سری دستورات اجرا می‌شن و تا اون شرط از حالت درست بودن در نیاد، خط‌های بعد از حلقه اجرا نمی‌شن.

حالا فکر کن هر یک از آدما چند تا حلقۀ معیوب دارن که دارای یک شرط هست و اون شرط هم برای مدّت‌ها برقراره و هرگز روی خوشی دیده نمی‌شه چون با کارهامون باعث شدیم اون حلقه مدام تکرار بشه و دستورِ مخرّبش هم اجرا!

باید حلقه‌های معیوب رو شناخت و کاری کرد که شرط اونها دیگه برقرار نباشه که خط‌های بعدی هم اجرا بشن و در یک حلقۀ درست و موفق قرار بگیریم. و وای به حالِ روزی که مغزمون توی صفحاتِ مختلفی از برنامه‌نویسی‌های ما بگرده و همش به درِ بسته یا همین حلقه‌های معیوب بر بخوره. اونوقت دیگه کار آدمی‌ساختس و دود از سر و کله‌ش بلند می‌شه!!

روز خاطره انگیز در کنار شورای محترم دانش آموزی دبیرستان جوادالائمه (ع) ناحیه دو بندرعباس
برچسب ها
بازدید : 433
سه شنبه 26 آبان 1399 زمان : 6:37

حتما شما هم خیلی‌وقت‌ها که متنی رو می‌خونید، عادت دارید که با موس اون رو سلکت کنید تا به حالت رنگی در بیاد و بدونید در حال خوندنِ کدوم قسمت از مطلب هستید. رنگِ پیش‌فرض اکثر مرورگرها یکسان هست یعنی در تم روشن زمینۀ آبی هست و متنِ سفید و در تم‌های تیره، زمینۀ خاکستری و متنِ سفید. امّا شاید هر کدوم از ما قصد داریم رنگِ دلخواه خودمون رو قرار بدیم تا مخاطبینمون رنگ متفاوت‌تری رو تجربه کنن.

با استفاده از ابزار شخصی‌سازیِ رنگ و زمینۀ سلکتور، بدون هیچ دانشی در زمینۀ کدنویسی این کار قابل انجام هست.

مراحل انجام کار:

1. مراجعه به صفحۀ مخصوص به ابزار که با کلیک روی همین متن اتفاق میفته.

2. انتخاب دلخواهِ رنگ زمینه و رنگ متن که ترجیحا چشم‌نواز باشن و چشم رو نزنن.

3. کلیک روی دکمۀ مشاهدۀ نمونه و ایجاد کد. بعد از کلیک هم کد در اختیار شما قرار می‌گیره و هم نمونۀ رنگ‌هایی که انتخاب کردید روی همون کد اعمال می‌شه که اگر مورد پسند بود، روی دکمۀ کپی کد بزنید.

4. تنها کاری که باقی مونده اینه که کد کپی‌شده رو در قالبمون جایگذاری کنیم. اگر بلاگفایی هستید تگ بستۀ هِد یعنی رو پیدا کنید و قبلش تگِ باز و بستۀ استایل رو قرار بدید و کد رو داخلش قرار بدید و ثبت کنید یعنی:

در سرویس بلاگ‌بیان هم که فقط کافیه کد رو در سی‌اس‌اس قالب قرار بدید و نیازی به تگ استایل نیست.

قد صد و نود
بازدید : 439
يکشنبه 24 آبان 1399 زمان : 1:37

یه وقتایی می‌رسه که خودت رو زیر و بالا می‌کنی تا بفهمی‌توی چه موضوعی استعداد داری تا بتونی از این استعداد برای رسیدن به موفقیتت استفاده کنی. ممکنه به جوابِ مشخصی هم نرسی و یا بالاخره به جوابی برسی که فکر می‌کنی توی اون مورد استعداد ویژه‌تری داری. تصمیم می‌گیری که بری و دنبالۀ استعدادت رو بگیری.

این میون با افرادی هم‌کلام می‌شی و جویای احوالِ خودت و کارت می‌شن. وقتی بهشون می‌گی الآن مشغولِ فلان کار هستم، خیلی عادی و ریلکس جواب می‌شنوی که "آره واقعا انتخاب درستی کردی"، "ای کاش زودتر رفته‌بودی دنبالش" و و و.‌هاج و واج می‌مونی و به خودت می‌گی انگار بقیه بهتر از من می‌دونستن که توی چه زمینه‌ای استعداد دارم و‌‌‌ای کاش پیش‌دستی می‌زدم و خیلی زودتر از اطرافیان و نزدیکانم این سوال رو می‌پرسیدم!!

اگه می‌خوای بدونی تو چه زمینه‌ای استعداد داری شاید بد نباشه این روش رو هم امتحان کنی و از اطرافیانت بپرسی. امتحانش ضرر نداره. شاید اونها خیلی‌قبل‌تر از شما، به جواب سوالتون رسیدن.

امنیت کامل در مرز‌های کشور برقرار است
بازدید : 256
يکشنبه 24 آبان 1399 زمان : 1:37

یه عکسی دربارۀ احتمالاتی که افراد در فضای سایبری می‌تونن بهش مبتلا بشن رو می‌دیدم که موردی خیلی به چشمم اومد و اون هم چیزی نبود جز "سندروم اردک". تحقیقی در موردش کردم و مطالب جالب و نگران‌کننده‌ای به چشمم خورد.

در واقع اختلالی که می‌تونه گریبان‌گیر هر کدوم از ما بشه اینه که افراد در اینترنت بخصوص شبکه‌های اجتماعی، عکس‌ها و ویدیوهایی رو از خودشون در حالت‌های مثبت و خوشحال به نمایش می‌ذارن دقیقا مثل اردکی که روی آب شنا می‌کنه و ما جز آرامش در اون چیزی رو نمی‌بینیم امّا در پسِ این رفتارها و آرامش‌ها و خوشحالی‌ها قطعا یک سری ناراحتی‌ها و استرس‌ها برای هر فرد وجود داره که تلاش می‌کنه اونها رو از چشم مخاطب دور نگه داره که این حالت هم می‌شه تلاش و تقلای اردک در زیر آب که مشغول شناکردن هست.

در آدما وقتی این قضیه شدّت می‌گیره و فقط برای این‌که به مخاطب القا کنن که حالشون خوب هست و هیچ مشکلی ندارن و زندگیشون روبراهه و از اونور توی تنهایی به مشکلات و دغدغه‌هاشون که فکر می‌کنن و از خودشون دلخور می‌شن یه اختلال روحی درشون به وجود میاد و شاید حس سرافکندگی‌ای که کار رو سخت می‌کنه. اگر آدمِ جبران نباشن و سعی نکنن رفتارِ اشتباهشون رو درست کنن قطعا هرروز و هرروز اوضاعشون بدتر می‌شه و همش می‌خوان در ظاهر خودشون رو فردی موفق جلوه بدن.

شاید از نظر علمی‌این قضیه هنوز اثبات نشده امّا تجربۀ شخصیِ عموم افراد می‌تونه مُهر تاییدی باشه بر صحّت این قضیه. اگر به این اختلال دچاریم، فکری به حال این موضوع کنیم.

کمک از دیگران برای استعدادیابی
بازدید : 211
جمعه 22 آبان 1399 زمان : 14:36

چقدر حس بدی داره وقتی می‌بینی جون آدمیزاد برای یه عدّه انقدر بی‌ارزشه که بخاطر منافع خودشون حاضرن هر بلایی رو سر هرکسی بیارن و ککشون هم نگزه! آدمیزادی که از وقتی توی شکم مادرش هست نیاز به کلّی مراقبت و توجّه داره تا این که به دنیا میاد و بزرگ و بزرگ‌تر می‌شه امّا افرادی همۀ این زحمات و سختی‌ها رو تو سه‌سوت بر باد می‌دن :(

اللهم عجّل لولیک الفرج

به امید روزی که رضا پهلوی رعیس جمهوری کشور باشد،،نه یک مشت آخوند دوزد
برچسب ها جون آدمیزاد ,
بازدید : 215
جمعه 22 آبان 1399 زمان : 14:36

امروز ۲۱ آبان، سالروز شهادت دلاورمرد موشکی یعنی "حسن تهرانی‌مقدّم" هست. یه جمله ازش دیدم که اگه هر کدوم از ما آدما به همین تک جمله عمل کنیم، مطمئنا می‌ترکونیم و از کمبودِ امکانات و شرایط سخت، انقدر غر نمی‌زنیم:

فقط انسان‌های ضعیف، به اندازۀ امکاناتشان کار می‌کنند.

روحت شاد‌‌‌ای دلاوردمردی که اثبات کردی توی همین مملکت، انسان‌هایی شریف وجود دارن که موشک نقطه‌زن می‌سازن و انسان‌های ذلیلی هم هستن که توی پوشک موندن از بس نگاهشون به امکاناتِ دیگران هست و دچارِ خودتحقیری هستن!

به امید روزی که رضا پهلوی رعیس جمهوری کشور باشد،،نه یک مشت آخوند دوزد
بازدید : 311
جمعه 22 آبان 1399 زمان : 14:36

یه مدّت پیش با دوستم در مورد کار لوازم خانگی صحبت می‌کردیم که اگه آدم یکم به خودش سختی بده و سفت و سخت یادش بگیره می‌تونه توی این کار موفق بشه و این حرف‌ها. دوستم می‌گفت خیلی از خانما چندان بلد نیستن از این وسایل به نحو درستش استفاده کنن و از خواهر خودش مثال می‌زد که پریز بالای لباسشوییشون کنده شده بوده یا امروز خودم با چشم خودم دیدم که همسر گرامی‌داره با جاروبرقی کار می‌کنه و لوله رو گرفته و با اون لولۀ محترم، جاروبرقی رو به مقاصد دلخواهش هدایت می‌کنه.

تازه اینا فقط ۲ مورد از نابلدبودنِ خانم‌های محترم بود :) حالا بیایم و برای این دو مورد راهکار هم بیاریم که بفهمیم چرا این کارها اشتباه هست. در مورد پریز، چون لوازم‌های خانگی با مصرف برق بالاتر، یکم دوشاخشون ضخیم‌تر هست وقتی میخوای وارد پریزشون کنی یکم سخت جا می‌رن و سخت هم بیرون میان. خب اگه قرار باشه اون‌ها رو بیرون بیاریم پس چه بهتره که با دوتا از انگشتای یک دستمون دوطرفِ پریز رو بگیریم و با دستِ اونیکی هم دوشاخ رو از برق بکشیم. با این کار هم پریز در امان هست و هم دوشاخمون یهویی تک شاخ نمی‌شه :| اگرچه بهتره کلا دوشاخ توی پریز ثابت باشه ولی بعضی وقتا بخاطر کمبودِ پریز و پُربود وسایل برقی، باید مدام از این کارها کرد.

امّا جاروبرقی. برای اینکه پدرِ لوله در نیاد و خراب نشه، کافیه که یه بند محکم(ترجیحا پارچه‌ای) از جای دستی که روی جاروبرقی هست به بالای قسمت لولۀ استیل وصل کنیم امّا حتما باید طول بند از طولِ لولۀ پلاستیکی کمتر باشه که وقتی جهت رو مدام عوض می‌کنیم و یا قصد جابجاشدن داریم، به اون بند فشار میاد نه به لوله و این کار باعث می‌شه که لوله هم خیلی خیلی بیشتر عمر کنه. اگه جایی که گفتم رو متوجه نشدید، این عکس و دو تا نقطۀ قرمزش، می‌تونه کمک کنه به درک بیشتر:

توی این روزهای سخت و گرونی، هوای وسایلمون رو بیشتر داشته باشیم

به امید روزی که رضا پهلوی رعیس جمهوری کشور باشد،،نه یک مشت آخوند دوزد
بازدید : 329
سه شنبه 19 آبان 1399 زمان : 3:38

بقول نیکولای آبی، «من از نالیدن و ژست افسردگی گرفتن و منتقل کردن انرژی منفی همیشه متنفر بوده‌ام. همۀ تلاشم را کردم و همۀ زورم را زدم که از بین اتفاق‌های خوب و بد شبانه‌روزم، بهترینش را برای نوشتن توی وبلاگم انتخاب کنم. چیزی که وقتی کسی می‌خواند لبخند بزند، یا لااقل اگر لبخند نمی‌زند یا توی فکر نمی‌رود یا چیزی بهش اضافه نمی‌شود غصه هم نخورد. که بعداً (حالا چه توی این دنیا چه آن دنیا) اگر خواستند بیخ گلویم را بگیرند که چرا برق را تو اختراع نکردی و چرا کوچکترین تغییری توی وضعیت مردم دنیا ندادی، بتوانم از خودم دفاع کنم و بگویم که حداقل لبخند روی لب یکی دو نفر نشانده‌ام.»

800 و 30 و 6

تعداد صفحات : 1

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی